تاریخ انتشار: ۱۰:۰۷ - ۲۵ آبان ۱۴۰۴
در رویداد۲۴ بخوانید:

شکاف استراتژیک میان خاتمی و بدنه جبهه اصلاحات | چرا نامه اصلاح‌طلبان جنجالی شد؟

سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی و نامه جنجالی کمیته سیاسی جبهه اصلاحات، نشانه ورود اصلاح‌طلبان به مرحله‌ای تازه از بازتعریف هویت و راهبرد سیاسی است.

اصلاح طلبان و خاتمی

رویداد۲۴| تنها چند روز پس از سخنان صریح و کم‌سابقه سیدمحمد خاتمی، نامه کمیته سیاسی جبهه اصلاحات منتشر شد؛ نامه‌ای که مانند روایت سیاسی یک بحران طولانی، نه‌تنها واکنش‌ها را تند کرد، بلکه شکاف درون جریان اصلاح‌طلبی را آشکارتر از همیشه به نمایش گذاشت. در فاصله‌ای کوتاه، دو نگاه در برابر هم قرار گرفتند: نگاه خاتمی که همچنان خطابش به حاکمیت است و تغییر را در گفت‌و‌گو و هشدار جست‌وجومی‌کند و نگاه کمیته سیاسی که مأیوس از مسیر رسمی، راه بازگشت به جامعه را تنها راه باقی مانده می‌داند.

سخنان خاتمی و بازتاب پس از جنگ؛ فرصتی که سوخت

روزنامه هم‌میهن در روایتی نزدیک به تحلیل‌های درون جریانی اصلاح‌طلبان، معتقد است سخنان اخیر خاتمی پاسخی به وضعیتی است که پس از جنگ ۱۲روزه پدید آمد. وضعیتی که به تعبیر آن، «فاصله مردم و حکومت را به‌طور معجزه‌آسا کوتاه کرده بود»، اما در پنج ماه گذشته به دلیل بی‌توجهی به مطالبات اجتماعی و سیاسی، دوباره به نقطه شروع بازگشته است.

خاتمی این‌بار صریح‌تر از گذشته سخن گفت؛ از ضرورت اصلاح رویکرد‌های کلان و شنیدن صدای جامعه تا انتقاد از روند‌های امنیتی و فضای بسته سیاسی. او از جریان‌هایی انتقاد کرد که «تهدید و اضطراب» را جایگزین گفت‌و‌گو کرده‌اند و هشدار داد جامعه بیش از هر زمان دیگری نیازمند امید و اصلاحات واقعی است. نامه‌ای که روایت جدیدی از اصلاح‌طلبی ارائه می‌دهد در میان این فضا، نامه کمیته سیاسی جبهه اصلاحات عملاً روایت دیگری را مقابل سخنان خاتمی قرار داد. در این نامه تأکید شده بود که امیدی به گشایش از مسیر رسمی باقی نمانده و اصلاح‌طلبان باید رابطه خود را با جامعه بازسازی کنند، آن هم نه با سخن گفتن از جانب مردم بلکه با قرار گرفتن کنار مردم. متن نامه با بیانی آشکار از این گفت‌و‌گو فاصله گرفت و نوعی «بازتعریف اصلاح‌طلبی» را پیشنهاد کرد؛ اصلاح‌طلبی جامعه‌محور و مستقل از ساختار قدرت.

این نامه از نظر بسیاری تحلیلگران، صریح‌ترین اعتراف سیاسی بود مبنی بر این‌که جریان اصلاح‌طلبی پس از دولت روحانی و تجربه‌های سال‌های اخیر، باید تکلیف خود را با نیرو‌های اجتماعی، ساختار رسمی و دولت فعلی روشن کند.

واکنش اصولگرایان؛ اصلاح‌طلبان باز هم زیر پای دولت را خالی کردند؟

در سوی دیگر ماجرا، روزنامه فرهیختگان با نگاهی کاملاً متفاوت به این منازعه پرداخت. این روزنامه اصولگرا، نامه کمیته سیاسی را نه بازتعریف اصلاح‌طلبی دانست و نه هشدار اجتماعی؛ بلکه نشانه‌ای از همان رفتاری که به تعبیر آن، «اصلاح‌طلبان در سال‌های سخت به طور همیشگی تکرار کرده‌اند».

به باور فرهیختگان، جریان اصلاحات با نزدیک شدن به شرایط دشوار و نارضایتی عمومی، «زیر پای دولت» را خالی می‌کند تا از مسئولیت کارنامه دولت کنار بماند و هزینه تصمیمات دولت پزشکیان را پرداخت نکند. این روزنامه بازگشت اصلاح‌طلبان به جامعه را نوعی «فرار از پاسخگویی» می‌داند؛ تحلیلی که بسیاری از چهره‌های اصولگرا در شبکه‌های اجتماعی نیز آن را تکرار کردند.

واقعیت پشت این دو روایت؛ اصلاحات در آستانه یک بازتعریف اجباری

با وجود دو روایت کاملاً متضاد، یک واقعیت مشترک وجود دارد: جریان اصلاح‌طلبی در آستانه تغییر مسیر قرار گرفته است. شکاف میان اصلاحات جامعه‌محور و اصلاحات قدرت محور دیگر قابل پنهان کردن نیست. نه حوادث پس از جنگ، نه مطالبات اجتماعی و نه وضعیت اقتصادی کشور اجازه ادامه روش گذشته را نمی‌دهد. در چنین شرایطی، فاصله‌گذاری بخشی از اصلاح‌طلبان از دولت پزشکیان و زبان متفاوت خاتمی نسبت به گذشته، نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبی به نقطه تصمیم رسیده است؛ نقطه‌ای که در آن، انتظار از دولت و امید به ساختار رسمی جای خود را به ضرورت بازسازی رابطه با جامعه می‌دهد.

بحران راهبرد یا آغاز تحول؟

این دو متن یعنی سخنان خاتمی و نامه کمیته سیاسی اصلاح طلبان در ظاهر اختلاف‌نظر داخلی است، اما در عمق، بازتاب بحران بزرگ سیاست در ایران است؛ بحرانی که در آن نه دولت توان ارائه افق روشن دارد، نه جریان‌های سیاسی استراتژی منسجم. اگر اصلاح‌طلبان نتوانند مسیر آینده خود را شفاف تعریف کنند، نه‌تنها در قدرت که در جامعه نیز جایگاهشان بیش از پیش تضعیف می‌شود. اما اگر این اختلاف، آغازی برای بازتعریف واقعی اصلاح‌طلبی باشد—بازتعریفی که بر واقعیت‌های جامعه و نه ملاحظات ساختار تکیه کند— شاید این بار بتوان آن را نقطه آغاز یک مسیر تازه دانست.

در نهایت، آنچه از دل این دو روایت بیرون می‌آید، یک حقیقت تلخ، اما ضروری است: تا زمانی که سیاست در ایران به جای شنیدن صدای جامعه به مسیر‌های تکراری بازگردد، هیچ تحول پایداری رخ نخواهد داد؛ نه در دولت، نه در اصلاحات و نه در ساختار قدرت.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات شما